Pero ¿Tú eres tonto o qué? [Afg]

Un recluta novato de las fuerzas armadas afganas hace parar a un camión en la frontera para revisar la carga. El recluta descubre que la carga es opio de contrabando, así que cumpliendo con su deber procede a detener a los conductores, rechaza el soborno que le ofrecen y los lleva ante el comandante ...

[#4 iluap]

Senores, no tenemos ni idea que estamos meneando. En uno de los comentarios del video alguien dice:

"You bunch of ignorants, hahah, don't believe what is written on the comment like sheep. BasilHoneycup you are right, and smart guy!
I speak the language so I know what they were talking about: The plain-cloth guy was probably a truck driver, who was asked to pay "shirini" a term used for bribe by afghan police, so he paid the guy and went to complain to some ANA (afghan national Army) guy who are more disciplined. You can see the difference between the uniform. The ANA guy came hit the police guy and made him repent on the ground. The truck driver was saying to the other police that a few days earlier he was also asking drivers to pay "shirini" but he was denying it. The truck driver later said: you should be serving the people, not looting them. If you wanna loot someone go loot the thieves and high-way robbers."

Que pasa en el video? No tenemos ni idea...

[#1 Desactivado]

Está visto que ser honrado y cumplir con tu obligación está mal. Qué triste.

[#5 pichorro]

Supongo que todos los que han meneado este vídeo hablan afgano.

[#8 Desactivado]

#5 Yo sé pashto y dari, pero de afgano no tengo ni idea.

[#16 rcgarcia]

#5

Una pequeña muestra de mi dominio del persa:

سلام انجام نمی شود تشکرها. من صحبت می کنند زبان است که من را ترک نوک خروس. می گویند در ویدیو ، من خود را در مادر جنده گه، عمامه به شکل بچه کم است.

[#9 Desactivado]

شما احمق و یا شما

[#10 Desactivado]

#9 ؟

برای اجتناب از اظهار نظرهای جاهلانه ، به هیچ نبوغ مافوق بشری نیازی نداریم.با رعایت تنها چند قاعده ی ساده می توانیم ، نه که از تمام اشتباهات ، بلکه حداقل از بروز اشتباهات مضحک و جاهلانه یا ساده لوحانه پرهیز کنیم.البته ساده انگاری و ساده لوحی با حماقت تفاوت دارد و کسی که اشتباه می کند هم احمق نیست. زمانی که از چیزی سر در نمی آوریم پیش می آید که درباره ی آن تصورات خطایی داریم و یا پیش داوری می کنیم و اگر مراقب نباشیم این پیشداوری باعث گمراهی ما خواهد شد.اشتباه کردن از جنس حماقت نیست ، مثلا اگر ندانیم ابزاری چطور کار می کند دچار حماقت نیستیم بلکه بهتر است بگوییم درباره ی آن ابزار نا آگاه هستیم.احمق ، اما ، کسی است که خوب و بد را نمی تواند تشخیص دهد و عموما از روی غریزه و عادت عمل می کند و جایی که حتی نشانه های آشکار و روشنی وجود دارد ، احمق از تشخیص درست و غلط باز می ماند و یا برای تشخیص فقط به عادات و غرایز خود تکیه می کند.به همین علت« ایمانوئل کانت» حماقت را کمبود توان قضاوت تعریف می کند.حال اگر کسی از یک سوراخ یک بار گزیده شود ،می توان پیش از وقوع حادثه او را با واژه ناآگاه توصیف کرد زیرا او نمی دانسته که در آن سوراخ ماری در کمین نشسته است .اما اگر از همان سوراخ دو بار یا بیشتر گزیده شود، می توان وی را احمق پنداشت ،چون گویا قادر نیست بنا بر تجربه ی قبلی خودش ارزش گذاری کند و تشخیص دهد که آن سوراخ خطرزاست.او احمق است ولی ساده لوح نیست و هنگامی می توانیم او را ساده لوح فرض کنیم که تصور کند ماری که یک بار بگزد با مشاهده ی رنج نیش خورده از کرده ی خود پشیمان می شود و دست از نیش زدن بر می دارد.

اما درباره ی پرهیز از اظهار نظرات ساده لوحانه و جاهلانه باید به نکات ساده و آشکاری توجه کنیم :اگر موضوع چیزی است که با مشاهده قابل بررسی و تجربه است کافی است که خودمان دست بکار شویم.ارسطو می پنداشت که تعداد دندانهای زنان کمتر از تعداد دندانهای مردان است و امروز می دانیم که این نظر اشتباه است و او می توانست فقط با یک آزمایش ساده به نتیجه درست و منطقی برسد : اینکه از خانم ارسطو بخواهد که دهانش را باز کند و او دندانهایش را بشمارد.اما آقای ارسطو این کار را نکرد چون فکر می کرد که می داند ، در حالی که نمی دانست.تصور اینکه ما همه چیز را می دانیم ، درحالی که واقعا نمی دانیم یک اشتباه فاحش و ساده لوحی محض است و متاسفانه این ویژگی در همه ی ما به وفور یافت می شود و به همین دلیل ما دائم در حال تکرار اشتباهاتمان هستیم.یکی از موانع ما برای درک و شناسایی اشتباهات یا نادانی هایمان تعصبات بیجا و دیگری غرور ماست .برای اینکه بدانیم آدم متعصبی هستیم یا نه راههای متعددی وجود دارند.باید ببینیم در برابر نظرات مخالف واکنش ما چیست.اگر بلافاصله خشمگین و عصبانی می شویم این بدان معنی است که واقعا ضمیر ناخودآگاهمان از اینکه ما دلیل روشن و قانع کننده ای نداریم ، ناراضی است.برای مثال اگر شخصی می گوید که دو به اضافه دو می شود پنج و یا ایسلند در خط استواست طبیعی است که ما باید احساس تاسف و دلسوزی کنیم تا خشم ، مگر اینکه اطلاعات ما هم درباره ی ریاضی و جغرافی چنان کم باشد که با شنیدن عقیده ی او عصبانی شویم و با صدای بلند مخالفت کنیم.بیشتر اختلاف نظرها در حوزه هایی اتفاق می افتند که درباره ی آنها نظر واحدی وجود ندارد.نمونه بسیار بارز آن در حوزه سیاست است.سیاست یک موضوع جنجال برانگیز است که نظرات متفاوتی درباره ی آن وجود دارد.هنگامی که دیدگاههای دینی و مذهبی هم وارد حوزه سیاست شوند این اختلاف نظرات به اوج خود می رسند. خوب برای اینکه بتوانیم راحت و با آرامش زندگی کنیم ، بهتر است از تعصبات بی جای خودمان دست بکشیم ، حال فرقی نمی کند که این تعصبات را در کدام حوزه داریم.نخست باید این حقیقت را بپذیریم که انسان ها با هم متفاوت هستند و هر کسی فقط مثل خودش فکر و عمل می کند . شاید این جمله پند آموز را شنیده باشید که «بزرگترین وجه مشترک همه ی انسانها آن است که با هم فرق دارند.» بهتر است که از شدت پیشداوری های تنگ نظرانه خود بکاهیم و با آدم ها کنار بیاییم و از مبارزه ی بی امان برای تغییر دادن فکر و کردار آنها دست بکشیم.اگر به نظر می رسد که آدم ناسازگاری هستیم ، بهتر است دنبال کسی بگردیم که از نظر فکری با او توافق و سنخیتی نداریم و بعدا طرح یک مسافرت را با او بریزیم و یا روزنامه ی مربوط به جناح ها و گروههایی را بخوانیم که به آنها تعلق نداریم.اگر فکر می کنیم که افراد جناح مقابل مان ، آدم های لجوج و شیطان صفتی هستند ،مطمئن باشیم که آنها هم همین فکر را درباره ی ما دارند. در این حال ممکن است که حق با هر دوی ما باشد اما مسلما هردو اشتباه نمی کنیم.بهتر است مراقب خودپسندی ها و غرورمان هم باشیم، چون واقعا ما را از واقعیت خودمان دور می کند.این موضوع خیلی عمومیت دارد.برای نمونه حدود نود درصد زنان و یا مردان به برتری جنس خودشان اعتقاد دارند.اگر شما مرد باشید حتما دلایل زیادی برای این برتری بر خواهید شمرد :مثلا اینکه بیشتر شعرا، دانشمندان و انسانهای برجسته مرد هستند.اما اگر زن باشید شاید با عصبانیت پاسخ دهید که بیشتر مجرمین و تبهکاران هم مرد هستند.این مساله ذاتا غیر قابل حل به نظر می رسد اما غرور نقصی است که آنرا شدیدتر هم می کند و چه بسا نتایج زیانباری هم به بار می آورد. پس بهتر است واقع بین باشیم و از تعصبات بیجای خودمان دست بکشیم .فراموش نکنیم که ما آدم ها ، در این عالم بزرگ ، موجوداتی بس حقیر در گوشه ای بس کوچک، از کهکشانی بس ناچیز، در یک گوشه ی بس دور افتاده ی عالم هستیم.و اینکه اگر چه به نظر می رسد که ما در عالم ، تنها موجود صاحب شعور باشیم ، اما بعید نیست که در قسمت یا قسمت هایی از این کیهان لایتناهی موجوداتی باشند که نسبت آنها به ما مانند نسبت ما به عروس دریایی است.

[#11 Desactivado]

#10 من موافقت می کنم.

[#12 Desactivado]

#11 Lo siento, eres muy esquemático

[#18 quejio]

el comentario #10 debe de ser algo como el "lorem ipsum" árabe...

[#17 HSC]

Corsa خرید اوپل

[#2 Desactivado]

Joder que panorama, como para no coger la pasta.

No le auguro nada bueno a ese chaval.

[#20 admin]

Noticia descartada:

- El título es inventado (el "idioma" también).

- El vídeo se trata de lo contrario, la persona es recriminada por haber aceptado comisión:

The description of the video is totally made false bullshit. The guy is being insulted for taking bribe. The truck driver in white complained that these two took 50 Afghani rupees to let the truck go where as the truck had drugs in it.

[#13 Lobazo]

¿Qué idioma es el Afg... ?

[#14 ruinanamas]

#13 Afganistaní

[#15 Lobazo]

#14 Eso me temo

[#6 losuaves]

Igualmente, a juzgar las hostias las hostias, son más propias de un delito leve tirando a pardillo que a delito grave.

[#3 Tao-Pai-Pai]

Sin duda el pardillo éste será el tío más legal del cementerio. Tiene bien merecidas las collejas.

[#7 Desactivado]

#3 Si el mundo estuviera mas lleno de gente como el en lugar de gente como tu, todo iría muchísimo mejor.

[#19 romano777]

#7 Sería suficiente conque se tuviera conciencia de que lo que hace ese hombre es bueno, y que lo que dice nuestro querido PC-CITO es una aberración.
Y si además de tener conciencia de ello, actuáramos en consecuencia, relegando al ostracismo social a personas así, saldríamos mucho más beneficiados.